پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

بم

بیا بابا تو پای بسترم بنشین

دلم تنگ نوازشهای دستان پراز درد است

بیا بابا هوا سرد است میدانم

زمانه سخت نامرد است

بیا کین اتش کم سو ،سحر خاموش خواهد شد

و از فردا بهارستان ما زرد است.

بگو مادر که ان گهواره کوچک

هنوزش هجم خوب مهربانیهاست

بگو مادر که ان دستان بی محنت،هنوزش بهترین امنیت دنیاست

bam

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد