پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

ساغر

بر خنده پوسیده ما تیشه زدند

این تیشه ورانی که مرا ریشه زدند

ایام غزلخوانی و ساغر پر بود

سنگ دل ایام بر این شیشه زدند

نظرات 5 + ارسال نظر
[ بدون نام ] یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 01:02

آقا وزنش فکر کنم سکته داره

من تقطیع کردم متوجه نشدم ای کاش محلش رو هم بفرمایید

بانوی ماه یکشنبه 29 شهریور 1388 ساعت 21:55 http://banooyemah.blogsky.com/

آقا تبریک عرض میکنم اینبار چه زود به روز شد

مهرداد چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 12:55

رفتی اونور دنیا یادگارو هم میخوای
ای دیگه چه ..... بود
ها خیلی چاکریم

سلام حاج مهرداد چه عجب مثل اینکه تو نیای هیچکس نظر نمیذاره واسمون... مخلسیم

فریده چهارشنبه 1 مهر 1388 ساعت 15:39 http://kamyaremamn.blogfa.com/

وقتی دهکده ای می سوزد، همه دودش را می بینند اما وقتی قلبی می سوزد کسی شعله اش را نمی بیند.(مثل آفریقایی)

بسیار زیباست
به نظر آدرس وبلاگ رو اشتباه وارد کردید و باید این باشه:
www.kamyareman.blogfa.com

رضا دوشنبه 19 بهمن 1388 ساعت 01:29

سلام بابا .معلومه کجایی . یه خبر به ما بده از خودت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد