پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

ترانه

ز یک چروک خمیده بروی چهره خیسم

دوباره بر سر آنم ترانه ای بنویسم

 

من آن ترانه سرای ترانه های غریبم

که غیر از اینهمه مردم،کسی نداده فریبم

 

کنار خاطره هایی که آمدند و نبودی

دلم گرفت و کشاندم به روزگار کبودی

 

من آن ترانه سرایم که مانده با دو ترانه:

نگاه لحظه آخر ،همین سکوت شبانه

 

میان دلهره و شب به اتهام عبورت

منم که خاطره دارم ز راه خانه دورت

 

منم که غرق حسادت به ماه آبله رویم

ندیم شام تو گشته، به بغض خود چه بگویم؟

 

تو هم برو به سلامت،دوباره واژه رفتن...

فقط تو میروی اما فقط نمی شکنم من

 

تو رفتی و غم عالم به عمر رفته خریدم

منی که بی تو شدن را ز پشت پنجره دیدم

 

تو را به هر چه جدایی، قسم به حال خرابم

به شوق آنکه بیایی خوشم به لحظه خوابم

 

خدای قهقهه هایت ببین به حال گدایی

برای خنده به حالم "خدا کند که بیایی"

نظرات 3 + ارسال نظر
رضا شنبه 27 اسفند 1384 ساعت 13:45

سلام خوبی
خوب بود
سال نو مبارک

نوروز تو هم مبارک عزیز

نیلا پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 19:44 http://khodkarokaghaz.blogfa.com

نمی رسد صدایم به جایی جز عرش آسمان
دوباره بیا پیشم ،بیا تا ابد کنارم بمان

بیا و حتی دوباره فریاد کن بر سرم
که دیگر ندارد طاقت این باورم

شکسته نمازم ! بیا قبله ام باش
خنده هایت اذانم ،بیا هستی کلبه ام باش
...

نیلا پنج‌شنبه 20 تیر 1387 ساعت 19:46 http://khodkarokaghaz.blogfa.com

مثل دفعه اول از خوندنش کلی لذت بردم و هیجان زده شدم ...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد