پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پاییز

بر این مدار همیشه،

مطرود و زرد

رانده از این و مانده از آن؛

بیچاره در تلاطم اضداد مانده بود

روز تولدش از بامها که می گذشت،

دستان ارغوانی ناخواسته اش رها می شد

و سیلی از یاد رفته اش

خاک را به مرثیه میکشاند

و مرثیه را بر خاک

بر این مدار همیشه،

منفور و زرد

می رفت تا...

پاهای هرزه گرد ناخواسته اش،

آخرین سیب یادگار را غلطاند و گریه کرد،

می رفت تا...

 روز تولدش

 

نظرات 1 + ارسال نظر
رضا پنج‌شنبه 20 بهمن 1384 ساعت 14:09 http://rsaeedi

حقیر
ونگاه کن
که چه حقیرانه
برآستان در میکوبد
این دل حقیر
شاید که تو
"دری ز روی نگاهت به سوی من بگشائی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد