من که همون قدیمیم چی شد که گفتی بد شدم
درسای سختو پس دادم ولی دوباره رد شدم
توی حساب کتاب شب یه جایی خط خوردگی داشت
چشمای بی معرفتت پای حساب ما گذاشت
من که نفهمیدم چی شد گفتی که راه آخره
گفتی فراموشت کنم اینا گناه سفره
هنوز چشام خشک نشده یادم به خنده هات میاد
بغضمو دلداری میدم دلم میگه تو رو میخواد
اگه یه روزی دیدمت یه روز از این روزای بد
فقط میخوام بهم بگی بگی چطور دلت اومد
اگه یه روزی دیدمت یه روز از این روزای بد
یه خورده آروم میگیرم وقتی که اشکت در اومد
بغضمو رو نمیکنم دستتو پس نمیزنم
حتی اگه نگام کنی نفس نفس نمیزنم
تموم اینا یه طرف خاطره هامونو بگو
تموم لحظه هایی که نشسته بودی روبرو
نه شونه های کوچیکت نه عشقی مونده یادگار
غرورمو مچاله کن تو هم منو تنها بذار
الهی قسمتت بشه زمستونای بی بهار
روزای پشت پنجره شبای تلخ انتظار
akh kash zemestunaye bi bahar nasibe man she 24@ beram pist
خدا نکنه ولی با پیست منم موافقم مخصوصا با برد جدیدم... ممنون که سر زدید و نظر گذاشتید هر چند هیچ مشخصات و رد پایی نذاشتید...
زمستونای بی بهار
شبها همش در انتظار
بی نفرینم جهنمم
یه بی قرار و بی مهار
اگه یه روزی دیدمت یه روز از این روزای بد
یه خورده آروم میگیرم وقتی که اشکت در اومد
یعنی می گی یه روز بر می گرده ؟
یا منظورت از روزای بد همون روزای سخت آخره؟
شعر خوبیه .
یادم به قدیما افتاد...
قسم به هر چه جدایی,قسم به حال خرابم
به شوق آنکه بیایی,خوشم به لحظه خوابم
خوشحالم که خوشتون اومد و ممنون از نظرتون
سلام، چه اتفاق جالبی که سر ازین وبلاگ در بیارم و شعرهایی رو بخونم که ی روزی تو سر منم رژه میرفتن. منم ی روزی عاشق بودم و بغض داشتم. به هر بدختی بود و با هر حقارتی دوباره برگشتم به اون رابطه و جدیش کردم و اونجا بود که بزرگترین ضربه زندگیمو خوردم. از کسی که غرورمو براش له کرده بودم و از خودم براش گذشته بودم. خیلی وقتا زندگی خودش آلارم میده بهمون، ماییم که عشق گوشامونو کر کرده...
چه خوب نوشتی و خوشحالم که با شعرم ارتباط برقرار کردی به امید دیدار مجدد
سلام، ما با غرب مذاکره و صحبت کردیم، حالا بگذارید با خودمان صحبت کنیم. در خواست گفتگوی ملی برای باز سازی.
ممنون از نظرتون ولی با کمال عذرخواهی چون سواد سیاسی کافی ندارم نظر خاصی هم راجع به کامنت سرکار ندارم