پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

پلهای مقوایی

یادداشتها و اشعار نیما مقدم از مجموعه پلهای مقوایی

شرح حال

یک نقطه از سر سطر،

اینجا مجال من است.

در لابه لای دفتر ایام بی سبب، برگی مچاله هست

یک مشت  خط خطی خنده دار سیاه...

این شرح حال من است.

یک گوشه از زمین،

روی مدار زلزله ،عمق کویر

با یک شناسنامه عکسدار ، که مال من است...

این شرح حال من است.

با خاطرات قلم خورده، مهر ثبت گناه

پیغامهای رفته و پسغامهای مانده به راه،

دلخوش به چاپ غزل،

یک سطر عاشقانه و یکصد ستون سیاه،

حتی همین غزل وزن در رفته طرح جدید،

تصویر حال پریشان و رو به زوال من است.

نزدیک نقطه آخر رسیده ام،مجالی نیست

تنها نشستن شبها دگر ملالی نیست

من خوگرفته ام

این غصه های دمادم حلال من است.

یک نقطه از سر سطر،

یک کنج پاورقی نوشته است "اگر که بر میگشت..."

یک نقطه چین و چرا و مرور آنچه گذشت...

تنها سئوال من است.

چندین چروک مورب،

کمی کبودی چشم

حسن جمال من است

دیگر چه مانده ز من؟

جز یک شناسنامه عکسدار،که مال من است...

این شرح حال من است.